سال 1401 بیش از آنچیزی بود که فکرش را میکردم. بیش از آنچیزی که فکر میکردم عوض شدم و بیش از آنچیزی که انتظار داشتم شاهد اتفاقات و رویدادهای مختلف بودهام.
در سالی که گذشت هم از نظر فردی و هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اتفاقات رخ داده در کشور برایم عجیب بود. امروز که به 12 ماه قبل نگاه میکنم نمیتوانم باور کنم که تمامی این تغییرات و اتفاقات در یک سال روی داده است.
اعتراضاتی که در چند ماه اخیر شکل گرفت هم یکی از این رویدادها بود و با وجودی که دلم میخواهد از آن بنویسم اما کمبود دانش و فهم از این قضیه مانع آن میشود. بنابراین شاید بهتر باشد که در زمانی دیگر به این موضوع بپردازم.
امسال برای من با انزوا و تنهایی شروع شد. البته واژه انزوا شاید به درستی منظور را نرساند. همان تنهایی بهتر است. چرا که انزوا از سر ناچاری و ناشی از طرد شدن توسط جمع است. اما تنهایی از سر اختیار و انتخاب.
من 1401 را با تنهایی شروع کردم تا بتوانم بیشتر فکر کنم، مطالعه کنم و تمرکز بیشتری داشته باشم. فعالیت بسیار محدود و کنترل شدهای در شبکههای اجتماعی داشتم و یکی دو بار هم به digital detox پناه بردم.
سال 1401 برای من سال جستجوگری بود و احتمالاً سال 1402 هم تا حدی همینگونه باشد (البته نه به اندازهی امسال). کارهای مختلفی را امتحان کردم. از مطالعه و یادگیری اقتصاد و بازارهای مالی مثل کریپتوکارنسیها و بورس گرفته تا نصب کاغذ دیواری و رفتن به سراغ تولید محتوا، سئو و طراحی سایت.
شاید مهمترین مهارتی که در سال 1401 به سراغش رفتم و توانستم پیشرفت خوبی در آن داشته باشم، یادگیری زبان انگلیسی بود. از ابتدای سال با گوش کردن پادکستها، خواندن و رونویسی از اخبار، نوشتن گزارش روزانه به زبان انگلیسی سعی در تقویت زبان خود داشتم. همین چند کار و فعالیت به نظر ساده و پیش پا افتاده موجب شد که بتوانم پیشرفت نسبتاً خوبی در زبان انگلیسی داشته باشم بدون اینکه هزینهی زیادی از نظر زمانی، انرژی و پول صرف کنم (حتی مطالعه زبان برایم لذتبخشتر هم شد).
متمم هم البته بود و مطالعه مجموعه درسهای مرتبط با زبان انگلیسی در آنجا کمک زیادی به من کرد. همچنین این نوشته آقا معلم در مورد یادگیری زبان هم خالی از لطف نبود و این راهنماییها بود که به من کمک کرد تا در راه یادگیری زبان انگلیسی خسته و فرسوده نشوم.
البته ناگفته نماند که در 2-3 ماه اخیر به علت کمبود زمان نتوانستم آنطور که باید به مطالعه و یادگیری زبان انگلیسی بپردازم.
متمم هم به عنوان دانشگاه مجازی همراه من بود و موضوعات مهم و زیادی از جمله مهارت یادگیری، آشنایی با مفهوم مدل و مدلسازی و مدل ذهنی، تفکر سیستمی، حمایت اجتماعی و … را در متمم آموختم. البته شاید بهتر باشد که بگویم با این موضوعات آشنایی اولیهای پیدا کردم زیرا که تا یادگیری عمیق و تبدیل شدن آنها به بخشی از مدل ذهنی و در نتیجه رفتار من راه زیادی مانده است.
در 1401 اما دانشگاه را زیاد جدی نگرفتم و تلاش خود را بیشتر بر موضوعاتی که گفته شد متمرکز کرده بودم؛ در سال جدید توجه بیشتری به درسهای دانشگاه خواهم داشت.
یکی از مزایای تست کردن کارهای مختلف در سال گذشته برای من خودشناسی بیشتر بود. امروز میدانم که بسیاری از فعالیتها و شغلها وجود دارد که من نمیتوانم و نباید به سمت آنها بروم. بخشی از آن به علت محدودیتهای ذاتی است و بخشی از آن هم به شرایط محیطی برمیگردد. خیلی خوشحالم که تا حدی مسیر برایم روشنتر شده است و امروز میدانم که برخی از کارها هم وجود دارند که از انجام دادن آنها لذت میبرم و میتوانم آنها را در نظر داشته باشم.
آشنا شدن با افراد جدید و مختلف و افزایش شبکه ارتباطی (هم از نظر عمق رابطه و هم از نظر تعداد روابط) هم از جمله اتفاقات مثبتی بود که بیشتر در ماههای اخیر سال برایم رخ داد؛ از افراد موجود در دانشگاه گرفته تا کار کردن در یک شرکت و آشنایی با آدمهای آنجا و دوستیهای جدید.
یکی دیگر از کارهایی که از انجام آن بسیار خوشحالم خواندن بلاگ افراد مختلف بود. از وبلاگ آقا معلم (که بسیار از آنجا آموختم) گرفته تا افراد دیگری همچون آقای یاور مشیرفر، آقای میثم مدنی و آقای محمد روفرشباف و … که خواندن هیچکدام خالی از لطف نبوده و نیست.
ساخت عادتهای جدید از جمله گزارشنویسی و برنامهریزی روزانه، پیادهروی و مدیتیشن هم کمک بسیار زیادی به من کرد تا بتوانم برخلاف گذشته بر اضطراب و استرس خود غلبه کنم و از نظر روانی در وضعیت خوبی قرار بگیرم.
متاسفانه امسال نتوانستم کتابهای زیادی بخوانم و آنطور که میخواستم نشد و خیلی هم پراکندهخوانی کردم. اما سعی میکنم در سال جدید ماهانه 3-4 کتاب بخوانم که احتمالاً کتابهای نیچه یکی از گزینهها خواهد بود (و احتمالاً این پراکندهخوانی امسال هم همراه من بماند).
کتابهایی که در 1401 خواندم:
- تفکر سریع و کند اثر دنیل کانمن (از ترجمه کتاب اصلاً راضی نبودم. اگر خواستید بخوانید از نسخه انگلیسی استفاده کنید.)
- تلنگر اثر ریچارد تالر
- سرمایهداری و آزادی اثر میلتون فریدمن
- آزادی انتخاب اثر میلتون فریدمن
- کلیات علم اقتصاد اثر گریگوری منکیو (که البته کامل نشده)
- دنیای سوفی اثر یوستین گردر
- وقتی نیچه گریست اثر اروین دیالوم
- آمار اثر دبورا جی رامزی
- هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی
- نفحات نفت اثر رضا امیرخانی
- نیمدانگ پیونگیانگ اثر رضا امیرخانی
- من او اثر رضا امیرخانی
- ارمیا اثر رضا امیرخانی
- جانستان کابلستان اثر رضا امیرخانی
- مانیفست کمونیست اثر کارل مارکس و فریدریش انگلس
- ثروت ملل اثر آدام اسمیت
- حماسه حسینی اثر مرتضی مطهری (البته هنوز جلد 1 آن را نخواندم)
- قوی سیاه اثر نسیم نیکلاس طالب
- زایش تراژی اثر فریدریش نیچه
- کتاب 1984 اثر جرج اورول (صوتی)
- کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری
- کتاب رهبر عزیز اثر جنگ جینسونگ (صوتی)
- کتاب حرمسرای قذافی اثر آنیک کوژان (صوتی)
- کتاب نظریه عمومی پول، بهره و اشتغال اثر جان مینارد کینز و کتاب شغل مناسب شما اثر پاول تایگر هم بنا به دلایلی ناتمام ماند و شاید بعداً به سراغشان بروم.
گوش کردن به پادکست هم یکی از عادتهای من به هنگام رفتوآمد شده بود. از پادکست سکه (که تقریباً تمام قسمتهای آن را گوش کردم) گرفته تا پادکستهای کارنکن و سیاره پول.
ایدهها و برنامههای زیادی برای سال جدید و سالهای بعد دارم. اما عدم قطعیت و اتفاقهای ناخواسته به قدری زیاد است که امروز از نوشتن آن صرف نظر میکنم. اما از سال جدید هر ماه به طور منظم گزارش ماهانهای از کارها و فعالیتهای خود منتشر خواهم کرد تا بدانم امروز در چه نقطهای قرار دارم و در آینده قرار است به چه نقطهای برسم.
عیدتان هم مبارک. به امید تجربه حسوحال و اتفاقات خوب در سال نو:)🌱
7 پاسخ
از تجربهی شخصی خودتون دربارهی «مدیتیشن» هم بنویسید.
پینوشت: لطفا جامع و مانع! 😉
راستش نمیدونم دقیقاً چی باید بنویسم. من فقط قبل از خواب مدیتیشن میکنم (فکر میکنم حس و حال آدما موقع مدیتیشن هم مهم باشه). در واقع من اون تایم بیشتر احساس خستگی دارم و گاهاً وسط مدیتیشن هم خوابم میبره. اما احساسی که اوایل بیشتر بهم دست میداد یکجور رهایی بود و یک آرامش قشنگ. هر چند که در طول زمان بهش عادت کردم و اون حس اولیه رو بهش ندارم.
مدیتیشن با راهنما (guided meditation)؟
بدون راهنما، با موسیقی؟
من خودم مدیتیشن را بهطرق مختلف تجربه و دنبال کردهام (مثلا یه زمانی به اسم «مراقبه»).
آره مهمه؛ اینکه تداوم داشته باشه، به این برمیگرده که چه حسی ازش میگیری.
من با اپلیکیشن آرامیا مدیتیشن میکنم. راهنما داره و دورههای مختلفی هم داره که میتونی انجامش بدی. تداوم هم بیشتر برمیگرده به نحوه گزارشنویسی روزانه خودم. من هر شب مینویسم که مدیتیشن کردم یا نه. الآنم 492 شبه که پشت هم انجامش میدم و بهخاطر همینه که دلم نمیاد ولش کنم (البته طبیعتاً پیش اومده که یادم بره 2-3 شبی). شایدم بشه اینجوری گفت که مغزم بهش شرطی شده و راحتتر خوابم میبره. ولی خب در کل حس خوبی بهش دارم.
راستی، خودت چجوری مدیتیشن میکنی؟ با پادکست یا اپلیکیشن خاصی هست؟ تجربه خودت چی بوده و چه حسی بهش داری؟
پیشنوشت: زحمت جستوجو میافته پای خودت چون اگه برای همهچیز بخواهم لینک بذارم، متن کثیف میشه! یا امکانش نیست یا من بلد نیستم توی دیدگاهها به کلمات لینک بدم.
«آرامیا» را نصب کردم، شبیهش «جآن» را داشتم. ثبتنام را کامل نکردم، شاید بخواهی «معرف» تو را وارد کنم و از مزایای احتمالی بهرهمند بشی. نمیدونم.
حسی که میگیرم خیلی خوبه: «رهایی». انگار زیر پوستِ شقیقههام مادهی فشردهای خودش را وِل میکنه و بعد از چند ثانیه که پخش میشه، از بین میره. این فقط یکی از تجربههای سختیافتنیِ مدیتیشنم هست.
تمرین سختی برام به حساب میاد و واقعا ارزندهست.
آخرین کسی که باهاش همراه شدم، آقای حسین عربزادهی جذاب و دوستداشتنیست. صدای زیبا، تیپ زیبا و… .
بعد از دیدن این فیلم (https://youtu.be/rqoxYKtEWEc)، تکراری شدن فایلهای صوتی آقای عربزاده و فیلتر شدن اینستاگرام؛ با افتخار خودم تنهایی مدیتیشن میکنم! واقعا یه مرحلهی دیگهست.
ایجاز پاسخم آنچه بود که خواندی.
درود بر تو هاشم جان
چه نوشته دقیق و خوبی. گزارش بسیار آموزندهای بود.
به نظرم فقط یک بخش مجزا برای گزارشهایت در سایتت در نظر بگیر و ماه به ماه که آپلودشون میکنی، بذارشون همونجا که همشون یکجا قابل دسترسی باشه.
با مهر
یاور
سلام آقای مشیرفر. امیدوارم که حالتون خوب باشه:)
خیلی خوشحالم که وبلاگ من سر زدین و برام پیام گذاشتین. واقعاً حس خیلی خوب و قشنگیه برام وقتی اسم شما رو اینجا میبینم.
آره اتفاقاً من میخواستم این گزارشها رو تو دستهبندیها با اسم گزارش ماهانه قرار بدمشون (در کنار گزارش سالانه). الآن حس میکنم میتونم این رو تو فهرست هدر سایت هم بگذارم که اینجوری بیشتر در دسترس باشه.
بازم خیلی خوشحال شدم و ممنونم از شما. این ایده گزارش ماهانه هم که از وقتی وبلاگ شما رو خوندم به ذهنم رسید که خیلی چیز جالبی بود. برای من انگیزه خوبیه برای عمل کردن به برنامهها و تلاش بیشتر:)