به شب نشینی خرچنگ‌های مردابی؛ چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟

1

اخبار ناگوار زیادند و گریزی از آنها نیست؛ زلزله، پاندمی، آتش‌سوزی، سیل و هزاران هزار خبری که می‌تواند چندین و چند روز ذهن ما را به خود درگیر کند و ما را آشفته سازد.

اما چه کنیم؛ هر چقدر که خود را برای اتفاقات مختلف آماده کنیم و تلاش کنیم تا کمترین تلفات را داشته باشیم، باز هم نمی‌توان جلوی این حوادث ایستاد و آنها را حذف کرد. زلزله و سیل می‌آیند و خراب می‌کنند و می‌روند؛ آتش هم به اتفاقی، جان و مال‌مان را به خاکستر بدل می‌کند و هر از گاهی هم گونه‌ی ویروسی یا باکتری، دنیا را زیر سلطه خود می‌گیرد و عزیزان‌مان را قربانی می‌کند.

بشر هم در طول زمان به ابزاری به نام «علم» دست پیدا کرده و تلاش کرده تا بتواند از خود در برابر اتفاقات بیرونی محافظت کند. علم پزشکی، علوم مهندسی، داروسازی و صدها رشته‌ی دیگر که هر کدام به نوعی در خدمت ما هستند تا از خود محافظت کنیم و عمر بیشتر و باکیفیت‌تری داشته باشیم.

اما این روزها اخباری منتشر می‌شوند که شاید در ظاهر کسی نمرده و زخمی نشده، اما در آن نشانه‌هایی از تضعیف یک جامعه دیده می‌شود که حداقل برای من بسیار دردناک، ناراحت‌کننده و البته ترسناک است (+)(+)(+)(+)(+)(+)(+)(+).

شما را نمی‌دانم؛ اما من با شنیدن و خواندن این اخبار بیشتر از همه به یاد این شعر محمد علی بهمنی (با صدای حبیب) میفتم:

 

در این زمانه‌ی بی های و هوی لال پرست؛

خوشا به حال کلاغ‌های قیل و قال پرست؛

جگونه شرح دهم؛ لحظه لحظه‌ی خود را، برای این همه ناباور خیال پرست؟

به شب نشینی خرچنگ‌های مردابی؛ چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟

رسیده‌ها چه غریب و نچیده میفتند، به پای هرز علف‌های باغ کال پرست.

 

این حرف کمی برای قرن بیست و یکم عجیب است؛ اما امروز و در این مختصات زمانی و مکانی، «علم» را به پای «ایدئولوژی» و «ترس» قربانی می‌کنند.

نوشته‌های مرتبط

سایر نوشته‌های من

دیدگاه های شما

دیدگاه خود را برای ما بنویسید

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو در سایت