در گزارش سالانه سال 1401 گفته بودم که امسال قصد دارم تا به صورت ماهانه گزارش کوتاهی از مسیر توسعه فردی خود را بنویسم و منتشر کنم. هدف اصلی از این کار هم پایبندی بیشتر به مسیر یادگیری و رشد دائمی و به قول معروف lifelong learning است و در عین حال سندی که نشان میدهد اکنون در چه نقطهای قرار دارم، چه میکنم و برای چه؟
از این حرفها که بگذریم، در فروردین ماه امسال نسبت به ماههای گذشته کمتر کار کردم؛ زمان زیادی را به پیادهروی و گوش کردن به موزیک و هیچکاری نکردن اختصاص دادم. گویی گیج بودن و سردرگم بودن از خاصیتهای مهم ابتدای دهه سوم زندگی آدمها است. نه میدانند که هستند و نه میدانند در چه جهانی زندگی میکنند نه میدانند که چه میخواهند باشند و اگر هم بخواهند مسیری را انتخاب کنند با تغییراتی مواجه میشوند که ادامه مسیر قبلی برای آنها ممکن نیست.
حس ابهام هم در مورد زندگی خودم و هم در مورد وضع آیندهی نامعلوم! این مملکت، احساس غالب این روزهای من است.
بگذریم.
بعد از چند ماه آغاز سلسله درسهای حمایت اجتماعی در متمم، در این ماه توانستم این مجموعه دروس را به پایان برسانم. مهارت گوش دادن فعال، حمایت عاطفی، مدیریت تعارض، خودافشایی و تلاش برای آگاهانه فکر کردن در مورد روابط خود و مدیریت آنها از جمله مهمترین موضوعاتی بود که با آنها آشنا شدم و باید زمان بیشتری برای آنها بگذارم.
تنها کاری که درست و حسابی در این ماه انجامش دادم خواندن چهار کتاب بود (باز هم پراکنده و نامرتبط):
- قلعه حیوانات اثر جرج اورول (کتاب صوتی)
- زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ
- انسان در جستجوی معنا اثر ویکتور فرانکل
- هشت قرار ملاقات اثر جان گاتمن
قلعهی حیوانات داستان آشنایی بود. با این حال نمیخواهم درباره آن بنویسم. کتاب دوم هم خواندنش قبل از عید شروع شده بود و به علت حجم زیاد آن کمی طول کشید تا تمام شود. کتاب انسان در جستجوی معنا را خیلی دوست داشتم؛ بعداً بیشتر درباره آن خواهم نوشت.
هشت قرار ملاقات هم یکی از کتابهایی بود که در متمم معرفی شده بود و به همین علت آن را خواندم و از این بابت خیلی خوشحالم. کتابهای جان گاتمن در ایران شاید یکی از معدود منابعی است که به جای حرفها و نظرات زرد و بیپایه و اساس در حوزه روابط عاطفی (که هر روز در کتابها و سایتها و اخبار و توییتر و تلگرام و اینستاگرام میبینیم)، کاملاً علمی و بر پایه تحقیقات در این حوزه نوشته است و با وجود علمی بودن و پشتوانهی تحقیقاتی، مطالب کتاب کاملاً روان و برای فهم مخاطب عادی تنظیم شده است.
این ماه آنگونه که باید در وبلاگم ننوشتم و قصد دارم این کمکاری را در ماه جدید جبران کنم (شاید!).
شاید بهترین دستاورد این ماه افزایش بیشتر نظم شخصی برای من بود؛ پیادهروی روزانه، جلوگیری از خواب زیاد، مدیتیشن، نوشتن و مهمتر از همه حذف قند و شکر سفید (و هر چیزی که از این دو ساخته شده) از جمله عوامل رضایتبخش این ماه برایم بود.
سایر موضوعاتی که میشد در اینجا مطرح شود هم به همان دلیل ابهام و گیجی خودم از نوشتن آنها صرف نظر میکنم تا وضعیت کمی در آینده روشنتر شود.
10 پاسخ
خاصیتهای ابتدای دههی سوم زندگی را کمی با تاخیر، الان که دیگر خبری از کرونا نیست، برای من:
روی هوا بودن یا عدم قطعیت
باختهای کوچک
خستگی
آتش عشق (!)
تصمیمهای سرنوشتساز یا پایهریزی آینده
هستند. که با همهی همپوشانیای دارند، با گفتهی شما هم مرتبط هستند.
یادمه یک جملهای رو به طنز تو یکی از کانالهای تلگرامی خونده بودم که میگفت بیست تا بیست و خوردهای سالگی آدما زمانیه که هر غلطی هم میکنن انگار بازم هیچ غلطی نمیتونن بکنن:)
این یارو جمله رو به طنز گفت ولی خب فکر میکنم داستان خیلی از ما ها باشه.
آتش عشق (!) رو هم خوب اومدی😂
سلام آقا هاشم.
امیدوارم خوب باشید.
من معرفی هشت قرار ملاقات را در متمم نیافتم، امکانش هست لینکش را بفرستید.
سلام مسعود جان
کتاب هشت قرار ملاقات به صورت مستقل روی متمم معرفی نشده اما یکی از منابع مورد استفاده در درس «مدیریت تعارض در رابطهٔ عاطفی | آیا شما هم دعوا میکنید؟» هستش که البته در بخش محتوای تشویقی آورده شده و برای دسترسی به این مطلب باید تمرین اون درس رو حل کنید.
در مجموع کتابهای گاتمن خیلی روان و ساده و کاربردیه (به شرطی که ترجمه خوب باشه). خوندنشون خالی از لطف نیست:)
آها، متشکرم.
از زمان فرستادن دیدگاههام تا پاسخ همین دیدگاه، چندوچون کتابهاش را درآوردهام.
پیداست «آتش» به جانم افتاده، نه؟! (:
منم تا الآن دو تا از کتابهاش رو خوندم. الآنم روی سومیشم که از قضا خیلی هم طولانیه (کتاب علم عشق). البته خیلی زیادن کتابهاش. فکر میکنم 3-4 تا هم کار من و تو رو راه میندازه😉
دیروز تو راه ایستادم، از کتابخانه دو عنوان از کتابهاش را گرفتم. “Why Marriages Succeed or Fail” و “The Seven Principles for Making Marriage Work”.
حدس میزنم آن یکی از دو تا کتابی که خواندهای همین «هفت اصل» باشه (اگه آره، کدام ترجمه؟).
قراره دوستم «علم عشق» را برام بیاره.
“The Man’s Guide to Women” هم اینجا(https://dr-sanaie.com/%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%84%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C/) هست.
من راهنمای مردان برای شناخت زنان و هشت قرار ملاقات رو فقط خوندم. علم عشق رو هم دارم الآن میخونم. منتها خیلی زیاده این کتابه 500-600 صفحست تموم نمیشه:)
دو تا دیگه هم خریدم هنوز نخوندمشون: موفقیت یا شکست در ازدواج، هفت اصل موفقیت در ازدواج (همینایی که تو گفتی)
گزارش ماه بعد هم منتشر شد و من هنوز اینجام! (:
خب انگار من دارم [تقریبا] سیر مطالعاتیِ برعکسی را طی میکنم. «موفقیت یا شکست در ازدواج»…
_ این خط قبل ابتدای دیدگاهی بود که هفتهی گذشته داشتم مینوشتم ولی نشد که ادامه بدم.
… بیشتر مناسب متاهلها بود به نظرم. بهخاطر همین رفتم سراغ «هفت اصل برای بهتر ساختن روابط زناشویی» (ترجمهی زهرا محمدی، نسخههای نسل نواندیش و ایتا خوب نبودند) و فصل اول را کامل کردم. دوباره فصل بعد میرفت به سمت بهبود روابط موجود. که برای من فقط روابط مطلوب تعریف شده و خبری از رابطهی فعلیای نیست! (:
آنگاه کتاب «اسرار دلربایی» (راهنمای مردان برای شناخت زنان)، بهترتیب نیمی از فصل 13، مقدمه و بخش اول و فصل 6 را که بنا به شرایط و فضای ذهنیام نیاز داشتم را خواندم.
در کنارش «علم عشق» را شروع کردم و بسیار جذابتر و عمیقتر یافتمش. فصل اول، صفحهی 25، مشاهدهی عشق، سخت بهم منتقل شد. شتاب بیتاثیر نبود. الان آرامترم اما همچنان:
“I had a knot there…”
خیلی خوشحالم که همزمان با یه نفر دیگه، با تو، «عشق» و مراعات نظیرهایش را دنبال میکنم. و میتوانم باهات چیزهایی را به اشتراک بگذارم.
فکر میکنم بعد از خواندن کتابها بتوانیم یه گفتگوی حسابی دربارهیشان داشته باشیم.
نودلم روی گاز بود، سوخت. |:
این که خیلی از مطالب این کتابها الآن بدرد نمیخوره رو باهات موافقم. ولی بهنظرم حالا که شروع کردیم بهتره از 0 تا 100 رو بریم و بعداً در حد یک مرور برگردیم بهشون. منم همچنان دارم علم عشق رو جلو میبرم و واقعاً کتاب هیجان انگیزی بوده برا من.
منم موافقم میتونیم بعد از اتمام کتابها در موردش صحبت کنیم. موضوع جذابیه در کل:) شاید در آینده در مورد بعضی از این مفاهیم بنویسم. بنظرم موضوع مهمیه.