آنچه از تئوری انتخاب آموختم

کتاب تئوری انتخاب

-رشته مهندسی برق آینده خوبی دارد؛ درآمدش هم خوب است. پسرم تو باید به رشته مهندسی بروی تا موفق شوی.

+اما من دوست دارم مدیریت بخوانم. اینجا هم می‌توانم درآمد خوبی داشته باشم.

-نه اینطور نمی‌شود. مدیریت بدرد این جامعه نمی‌خورد. ما صلاحت را می‌خواهیم. بهتر است به رشته مهندسی برق بروی. البته می‌گویند مهندسی شیمی هم خوب است. تو الآن بین مهندسی شیمی و مهندسی مکانیک حق انتخاب داری. یکی را انتخاب کن. ما صلاحت را می‌خواهیم.


+دیگر نبینم با محیا به مهمانی بروی. آخرین بارت باشد. دفعه بعد من می‌دانم با تو.

-اما محیا دوست صمیمی من است. چطور نباید همراه او به بیرون بروم؟

+او دختر خوبی نیست. تو باید حرف من را گوش کنی. من مادرت هستم. صلاحت را می‌خواهم.


+از امروز واردات و مصرف هر نوع شکر و شیرینجات مصنوعی ممنوع است. مصرف قند و شیرینی برای سلامتی مفید است. ما صلاح شما را می‌خواهیم (وزیر اعظم).

-اما من دوست دارم همراه با چای خود شکر بخورم.

*اگر این قانون اجرا شود، تمام زندگی‌ام بر باد می‌رود. هر چه داشتم و نداشتم را در کسب‌وکار شیرینی فروشی خود سرمایه‌گذاری کرده‌ام.

^عالی شد! از امروز می‌توانیم شکرهای خود را در انبار بریزیم و در بازار سیاه با 10 برابر قیمت به فروش برسانیم.


+چرا نمی‌توانم؟ مگر فروختن آبمیوه در مدرسه چه ایرادی دارد؟

-تو باید درست را بخوانی فهمیدی؟ تو نباید در این سن کار کنی. فقط درست را بخوان!

+اما من از تاریخ متنفرم. ریاضی را دوست ندارم. می‌خواهم آبمیوه بفروشم. دوست دارم پول در بیاورم.

-همینکه ما می‌گوییم. در مدرسه نمی‌توانی آبمیوه بفروشی. وگرنه اخراج می‌شوی. ما صلاحت را می‌دانیم. اگر درس نخوانی در آینده شغلی نخواهی داشت.


+این چه لباسی است که پوشیدی؟ چه رنگ مزخرفی دارد. دیگر از این لباس نپوش. از آن خوشم نمی‌آید.

-اما من همین را دوست دارم. چه اشکالی دارد؟

+می‌خواهی زشت به‌نظر برسی؟ این لباس به تو نمی‌آید. چرا هیچوقت به حرف من گوش نمی‌دهی؟ من صلاحت را می‌خواهم.


تلاش برای تسلط و کنترل بر رفتارها و تصمیمات دیگران یکی از مهم‌ترین عوامل تخریب روابط است.

رابطه بین معلم و شاگردان، فرزندان و والدین، دولت و ملت، زن و شوهر در بسیاری از مواقع، صرفاً به علت تلاش یکی از طرفین برای کنترل طرف مقابل دچار آسیب و شکست می‌شود.

یادمان باشد که حق انتخاب مهم‌ترین داشته هر انسانی است و تلاش برای صلب آن، نتیجه‌ای جز شکست رابطه نخواهد داشت.

شکستی که گاه خود را در قالب فروپاشی یک خانواده می‌سازد و گاه نیز در قالب فروپاشی یک سیستم حکومتی.

یادمان باشد که ما صلاح دیگران را نمی‌دانیم. هر کس فقط و فقط و فقط صلاح خودش را می‌داند و تا زمانی که به دیگرانی آسیب نزده، حق نداریم به جای او تصمیم بگیریم و یا او را کنترل کنیم.

«من صلاح تو را می‌دانم»، همان «من بیشتر از تو می‌فهمم» است؛ اما با ظاهری متقاعدکننده و موجه و با ژستی دلسوزانه و خیرخواهانه که حق زندگی کردن را از ما می‌گیرد.

نوشته‌های مرتبط

سایر نوشته‌های من

دیدگاه های شما

دیدگاه خود را برای ما بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو در سایت