پیشنوشت
تو قسمت صفرم این سلسله مطالب توضیح دادم که قراره راجع به ده اصل بنیادین اقتصاد (طبق کتاب کلیّات علم اقتصاد گریگوری منکیو) صحبت کنیم. هدفمون هم اینه که نسبت به این مفاهیم حساستر بشیم تا هم دنیای اطرافمون رو بهتر بفهمیم و هم آگاهانهتر به تصمیماتمون فکر کنیم.
اصل مطلب
اصل اول اقتصاد در مورد مبادله است. این اصل به ما یادآوری میکنه که همهی ما آدمها در حال مبادله هستیم.
میتونیم بگیم که بدیهیتر از این موضوع وجود نداره. همهی ما بدون استثنا در زندگی روزمره درگیر مبادله هستیم و داد و ستد میکنیم.
مبادله چیزیه مثل غذا خوردن، رفع تشنگی، تنفس اکسیژن. همینقدر بدیهی و ساده و در ظاهر بدون اهمیت.
اما اگه ازتون بپرسم چند تا مثال از مبادلههایی که روزانه انجام میدید بزنید، چه چیزهایی به ذهنتون میرسه؟
کار کردن در ازای دریافت حقوق؟
رفتن به مغازه و خرید کردن و خرج کردن پول؟
قرارهایی که با دوستتون میذارید و به ازای دریافت یک خدمت، یک خدمتی بهش ارائه میکنید؟
اطلاعاتی که با دوستانتون در مورد موضوعی رد و بدل میکنید؟
اول یکم فکر کنید لطفاً و بعد ادامه متن رو بخونید. سعی کنید مثالهای خارج از این چارچوب پیدا کنید. بیشتر فکر کنید.
خب. حالا بیایم مبادله رو تعریف کنیم. مبادله یعنی چی؟ و به چه معناست؟
تعریف مبادله: برای دریافت یک کالا یا یک خدمت یا رسیدن به یک خواسته، باید هزینه اون رو پرداخت کنیم. یعنی به دست آوردن یک چیز برابر است با از دست دادن یک چیز دیگر.
مبادله یعنی برای داشتن یا به دست آوردن هر چیزی (هر چیزی!) باید هزینهاش رو پرداخت کنیم. به عبارت دیگه: آش مجانی وجود نداره.
احتمالاً الآن مواردی به ذهنتون رسیده که طرف به صورت کاملاً رایگان و مجانی تونسته چیزی رو به دست بیاره و ازش استفاده کنه. مواردی از این دست:
- گرفتن نذری
- پول ارث
- دزدی
- رانت
- و …
اما اگه یکم بیشتر فکر کنید احتمالاً به این نتیجه میرسید که با وجود مثالهای بالا، چیزی مجانی به دست نیومده.
کسی که نذری گرفته احتمالاً زمان گذاشته و حوصله به خرج داده و صف نذری رو تحمل کرده تا بتونه نذری بگیره. در ضمن اون نذری خود به خود به وجود نیومده و هزینهاش رو فرد دیگری داده.
کسی که بهش ارث رسیده، درسته؛ شاید برای این ارث زحمتی نکشیده باشه اما بالاخره پدر یا مادر اون فرد (به هر طریقی) تلاش کردن تا اون ثروت رو به دست بیارن. در تنیجه هزینه اون ارث مدتها پیش (توسط پدر و مادر اون فرد) پرداخت شده.
کسی که دزدی میکنه داره خودش رو تو خطر به دام افتادن و مجازات شدن قرار میده (از دزدیهای کوچیک و ساده گرفته تا کلاهبرداریهای بزرگ و پولشویی و اختلاس)
کسی که از رانت استفاده کرده چی؟ اینکه دیگه هزینهای نداده. به یک معنا بله. این فرد هزینهای نداده. اما باز هم اگه دقت کنیم رانت از یک رابطه به وجود میاد. اون فرد به یک طریقی تونسته رابطهای ایجاد کنه و ازش استفاده کنه. پس باز هم زمان و انرژی گذاشته و هزینه کرده. ضمن اینکه علاوه بر این، هزینه اون رانت داره به وسیله ضرر رسانی به افراد جامعه پرداخت میشه.
پس تا الآن قبول کردیم که به دست آوردن هر چیزی = از دست دادن یک چیز دیگر
البته ممکنه شما هنوز قانع نشده باشید و بگید خب حالا اون فردی که مثلاً رانت داشته هزینهاش رو خودش پرداخت نکرده و جامعه دارن اون هزینه رو پرداخت میکنن.
این حرف کاملاً درسته اما در تضاد با اصل مبادله نیست. اصل مبادله صرفاً داره میگه به دست آوردن هر چیزی هزینه داره و باید پرداخت بشه؛ اما نمیگه این هزینه از کجا باید پرداخت بشه. ممکنه این هزینه رو خودتون بکنید یا از جیب پدر یا حتی از افراد جامعه و حتی مردم دنیا!
خب. حالا که چی؟ این بحث به چه دردی میخوره اصلاً. مبادله وجود داره که داره. به ما چه؟ دونستن این موضوع و حرف زدن در موردش به چه کاری میاد؟
اینکه این موضوع به چه دردی میخوره و به چه کاری میاد رو تو بخش بعدی توضیح میدم. قراره تو قسمت بعد راجع به مفهوم مهمّی به اسم هزینه فرصت (opportunity cost) بنویسم و با مثال توضیح بدم که چرا این موضوع اهمیت داره.